بهترین فیلمهای ترسناک در تاریخ سینما به خاطر تأثیرگذاری عمیقشان در ژانر وحشت و توانایی در ایجاد حس دلهره و ترس برای بیننده، شهرت فراوانی دارند. در این مقاله از گیکزهاب قصد داریم لیستی از ترسناک ترین فیلم های جهان را ارائه دهیم. پس در ادامه این متن همراه ما باشید.
روانی (Psycho) ۱۹۶۰
فیلم “روانی” یکی از شاهکارهای سینمای جهان و اثری ماندگار از آلفرد هیچکاک، استاد ژانر وحشت است. این فیلم که در سال ۱۹۶۰ ساخته شد، تأثیری عمیق و پایدار بر سینمای ژانر وحشت و روانشناختی گذاشت و به عنوان یکی از تأثیرگذارترین آثار تاریخ سینما شناخته میشود. آلفرد هیچکاک، کارگردان بریتانیایی-آمریکایی، هم کارگردانی و هم تهیهکنندگی “روانی” را بر عهده داشت. هیچکاک که به “استاد تعلیق” معروف است، با این فیلم نشان داد که چگونه میتواند با بودجهای نسبتاً کم، اثری ماندگار و تأثیرگذار خلق کند. او با استفاده از تکنیکهای نوآورانه فیلمبرداری و تدوین، توانست فضایی پر تنش و دلهرهآور ایجاد کند که تماشاگران را تا پایان فیلم میخکوب میکند.
داستان و ساختار فیلم: روانی داستان ماریون کرین، منشیای را روایت میکند که پس از دزدیدن پول از محل کارش، به متلی دورافتاده پناه میبرد. صاحب این متل، نورمن بیتس، شخصیتی مرموز و پیچیده است که رابطهای عجیب با مادرش دارد. فیلم با چرخشی غیرمنتظره در میانه داستان، مخاطب را غافلگیر میکند و مسیر روایت را به کلی تغییر میدهد. صحنه معروف حمام، که در آن شخصیت اصلی به قتل میرسد، یکی از نمادینترین لحظات تاریخ سینما است. این صحنه با ترکیبی هنرمندانه از تدوین سریع، موسیقی تکاندهنده برنارد هرمان و فیلمبرداری نوآورانه، الگویی برای بسیاری از فیلمهای بعدی شد. جنبههای روانشناختی: فیلم “روانی” با کاوش در اعماق روان انسان و نمایش جنبههای تاریک شخصیت، مرزهای سینمای روانشناختی را نیز گسترش داد. شخصیت نورمن بیتس، با پیچیدگیهای روانی خود، به یکی از ماندگارترین شخصیتهای منفی تاریخ سینما تبدیل شد. “روانی” نه تنها یکی از برجستهترین آثار آلفرد هیچکاک، بلکه یکی از تأثیرگذارترین فیلمهای تاریخ سینما است. این فیلم با ترکیبی استادانه از روایت پیچیده، فنون سینمایی نوآورانه و کاوش در اعماق تاریک روان انسان، همچنان پس از گذشت بیش از شش دهه، مخاطبان را مجذوب و متحیر میکند.
کودک رزمری (Rosemary’s Baby) ۱۹۶۸
فیلم “بچه رزمری” (Rosemary’s Baby) یکی از شاهکارهای سینمای وحشت روانشناختی است که در سال ۱۹۶۸ ساخته شد. این فیلم برگرفته از رمانی به همین نام نوشته آیرا لوین است و توسط کارگردان مشهور لهستانی-فرانسوی، رومن پولانسکی، کارگردانی شده است. داستان فیلم حول محور زوج جوانی به نامهای رزمری و گای وودهاوس میچرخد که به آپارتمانی جدید در نیویورک نقل مکان میکنند. همسایگان عجیب و غریب آنها و اتفاقات مرموزی که رخ میدهد، زندگی این زوج را دستخوش تغییرات عمیقی میکند. رزمری باردار میشود و به تدریج به این باور میرسد که همسایگانش اعضای فرقهای شیطانی هستند که قصد دارند فرزندش را برای اهداف شوم خود تصاحب کنند.
رومن پولانسکی، کارگردان فیلم، با مهارت، فضایی پر از تعلیق و پارانویا خلق میکند که تماشاگر را تا پایان فیلم درگیر نگه میدارد. او با استفاده از تکنیکهای سینمایی خاص خود، مرز بین واقعیت و توهم را مبهم میسازد و بیننده را در حالتی از عدم اطمینان قرار میدهد. میا فارو در نقش رزمری، بازی درخشانی ارائه میدهد و توانسته است به خوبی ترس و پریشانی شخصیت اصلی را به تصویر بکشد. جان کاساوتیس در نقش گای و روث گوردون در نقش مینی کاستوت نیز عملکرد قابل توجهی دارند.
فیلم “بچه رزمری” از نظر منتقدان و مخاطبان بسیار موفق بود و توانست نامزد دو جایزه اسکار شود. این فیلم تأثیر عمیقی بر ژانر وحشت گذاشت و الهامبخش بسیاری از فیلمسازان بعدی شد. “بچه رزمری” نه تنها یک فیلم ترسناک است، بلکه نقدی اجتماعی بر جامعه آمریکا در دهه ۶۰ میلادی نیز محسوب میشود. این فیلم مسائلی چون پارانویا، بیاعتمادی به نهادهای سنتی و ترس از ناشناختهها را که در آن دوران در جامعه آمریکا رواج داشت، به تصویر میکشد. در مجموع، “بچه رزمری” اثری ماندگار در تاریخ سینماست که پس از گذشت بیش از پنج دهه، همچنان قدرت تأثیرگذاری خود را حفظ کرده و موضوع بحث و تحلیل منتقدان و علاقهمندان به سینما است.
جنگیر (The Exorcist) ۱۹۷۳
“جنگیر” یکی از تأثیرگذارترین و ترسناک ترین فیلم های جهان در تاریخ سینماست. این فیلم به کارگردانی ویلیام فریدکین و بر اساس رمانی به همین نام نوشته ویلیام پیتر بلتی ساخته شد. بلتی خود فیلمنامه را نیز نوشت و به عنوان تهیهکننده در پروژه حضور داشت. داستان فیلم حول محور دختری ۱۲ ساله به نام ریگان (با بازی لیندا بلر) میچرخد که دچار تسخیر شیطانی میشود. مادر ریگان، کریس مکنیل (با بازی الن برستین) پس از ناامیدی از پزشکان، به سراغ دو کشیش کاتولیک میرود تا دخترش را نجات دهند. ویلیام فریدکین، کارگردان فیلم، پیش از این با فیلم “ارتباط فرانسوی” (۱۹۷۱) شناخته شد و برای آن جایزه اسکار بهترین کارگردانی را دریافت کرده بود. او با “جنگیر” توانست یک بار دیگر استعداد خود را در خلق فضایی پرتنش و هیجانانگیز نشان دهد.
فیلم “جنگیر” از نظر فنی نیز بسیار پیشرفته بود و جلوههای ویژه آن برای زمان خود بسیار چشمگیر محسوب میشد. صحنههایی مانند چرخش ۳۶۰ درجهای سر ریگان و معلق شدن او در هوا، تأثیر عمیقی بر مخاطبان گذاشت. این فیلم در زمان اکران خود با واکنشهای متفاوتی روبرو شد. برخی آن را اثری شوکهکننده و حتی کفرآمیز میدانستند! در حالی که منتقدان سینمایی از جنبههای هنری و فنی آن تمجید کردند. “جنگیر” نامزد ۱۰ جایزه اسکار شد و توانست دو جایزه بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین صدا را از آن خود کند. تأثیر “جنگیر” بر سینمای وحشت انکارناپذیر است. این فیلم الهامبخش بسیاری از آثار بعدی در این ژانر شد و همچنان به عنوان یکی از ترسناکترین فیلمهای تاریخ سینما شناخته میشود. ویلیام فریدکین و ویلیام پیتر بلتی با همکاری در این پروژه، اثری ماندگار خلق کردند که پس از گذشت نیم قرن، همچنان مورد بحث و بررسی قرار میگیرد و طرفداران زیادی دارد.
آروارهها (Jaws) ۱۹۷۵
“آروارهها” فیلمی است که در سال ۱۹۷۵ اکران شد و به عنوان یکی از تأثیرگذارترین آثار تاریخ سینما شناخته میشود. این فیلم که بر اساس رمانی به همین نام نوشته پیتر بنچلی ساخته شده، داستان یک کوسه سفید عظیمالجثه را روایت میکند که به ساحل شهر کوچکی در آمریکا حمله میکند. استیون اسپیلبرگ، کارگردان نامآشنای آمریکایی، در سن ۲۸ سالگی این فیلم را کارگردانی کرد. “آروارهها” دومین فیلم بلند سینمایی او بود و موفقیت خیرهکنندهاش، اسپیلبرگ را به یکی از مطرحترین کارگردانان هالیوود تبدیل کرد. اسپیلبرگ با خلاقیت و نوآوریهایش در این فیلم، توانست تعلیق و وحشت را به شکلی استادانه به تصویر بکشد.
ریچارد دی. زانوک و دیوید براون تهیهکنندگان اصلی “آروارهها” بودند. این دو، که از مدیران استودیو یونیورسال بودند، با اعتماد به استعداد اسپیلبرگ جوان، ریسک بزرگی کردند که در نهایت به موفقیتی چشمگیر انجامید. فیلمبرداری “آروارهها” با مشکلات فنی زیادی همراه بود، بهخصوص در ساخت و کار با کوسه مکانیکی. این مشکلات باعث شد بودجه و زمان فیلمبرداری به شدت افزایش یابد. موسیقی متن فیلم، ساخته جان ویلیامز، یکی از ماندگارترین موسیقیهای تاریخ سینماست که با دو نت ساده اما نافذ، حس ترس و اضطراب را به خوبی منتقل میکند. “آروارهها” اولین فیلمی بود که از تکنیک بازاریابی گسترده استفاده کرد و به فروش بیش از ۱۰۰ میلیون دلار در آمریکای شمالی دست یافت. این فیلم تأثیر عمیقی بر فرهنگ عامه گذاشت و حتی باعث ترس عمومی از شنا در اقیانوس شد! “آروارهها” نه تنها مسیر حرفهای اسپیلبرگ را دگرگون کرد، بلکه صنعت سینما را نیز متحول ساخت.
درخشش (The Shining) ۱۹۸۰
درخشش” (The Shining) یک فیلم ترسناک روانشناختی محصول سال ۱۹۸۰ است که توسط استنلی کوبریک کارگردانی و تهیه شده و از ترسناک ترین فیلم های جهان به حساب میآید. این فیلم بر اساس رمانی به همین نام نوشته استیون کینگ در سال ۱۹۷۷ ساخته شد. داستان فیلم درباره جک تورنس (با بازی جک نیکلسون) است، نویسندهای که به عنوان سرایدار زمستانی یک هتل دورافتاده در کوهستانهای کلرادو استخدام میشود و همراه با همسر و پسر کوچکش به آنجا میرود. در طول زمستان، جک تحت تأثیر نیروهای شیطانی هتل قرار میگیرد و رفته رفته به جنون کشیده میشود! کوبریک با استفاده از تکنیکهای فیلمبرداری نوآورانه مانند استفاده از استدیکم (دوربین ثابت) و زوایای عجیب دوربین، فضایی ناآرام و پر از تنش را در فیلم ایجاد کرده است. موسیقی فیلم نیز که توسط وندی کارلوس و ریچل الکین ساخته شده، به شدت در القای حس وحشت و اضطراب موثر است.
استنلی کوبریک، متولد ۱۹۲۸ در نیویورک، یکی از تأثیرگذارترین فیلمسازان قرن بیستم محسوب میشود. او با فیلمهایی چون “۲۰۰۱: ادیسه فضایی”، “پرتقال کوکی” و “چشمان کاملا بسته” شناخته میشود. کوبریک به خاطر دقت وسواسگونهاش در جزئیات و کمالگرایی در ساخت فیلمهایش مشهور بود. “درخشش” در زمان اکران با نقدهای متفاوتی روبرو شد، اما به مرور زمان به عنوان یکی از بهترین فیلمهای ژانر وحشت شناخته شد. این فیلم تأثیر عمیقی بر سینمای وحشت گذاشت و الهامبخش بسیاری از فیلمسازان بعدی شد. جالب است بدانید که استیون کینگ، نویسنده کتاب اصلی، از اقتباس کوبریک راضی نبود و معتقد بود که فیلم روح اصلی داستان را منتقل نکرده است. با این حال، بسیاری از منتقدان و مخاطبان، “درخشش” را شاهکاری در ژانر وحشت میدانند.
سکوت برهها (The Silence of the Lambs) ۱۹۹۱
“سکوت برهها” فیلمی روانشناختی-جنایی محصول سال ۱۹۹۱ آمریکاست که توسط جاناتان دمی کارگردانی شده است. این فیلم بر اساس رمانی به همین نام نوشته توماس هریس ساخته شده و داستان کلاریس استرلینگ، مأمور کارآموز افبیآی را روایت میکند که برای دستگیری یک قاتل زنجیرهای به نام “بوفالو بیل” از دکتر هانیبال لکتر، یک روانپزشک زندانی و آدمخوار، کمک میخواهد. کارگردان فیلم، جاناتان دمی، متولد ۱۹۴۴ در نیویورک است. او پیش از “سکوت برهها” با فیلمهایی چون “زن شوفر” (۱۹۸۶) و “ازدواج با مافیا” (۱۹۸۸) شناخته میشد. “سکوت برهها” نقطه اوج کارنامه هنری دمی محسوب میشود و برای او جایزه اسکار بهترین کارگردانی را به ارمغان آورد.
تهیهکننده اصلی فیلم، ادوارد ساکسون بود که با کمپانی اورایون پیکچرز همکاری داشت. ساکسون پیش از این نیز تجربه تهیهکنندگی فیلمهای موفقی چون “پلاتون” (۱۹۸۶) را در کارنامه داشت. “سکوت برهها” با بازی درخشان جودی فاستر در نقش کلاریس استرلینگ و آنتونی هاپکینز در نقش دکتر هانیبال لکتر، به یکی از تأثیرگذارترین فیلمهای تاریخ سینما تبدیل شد. این فیلم در هفتاد و چهارمین دوره جوایز اسکار، پنج جایزه اصلی شامل بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر مرد، بهترین بازیگر زن و بهترین فیلمنامه اقتباسی را از آن خود کرد.
حلقه (The Ring) ۲۰۰۲
“حلقه” یک فیلم ترسناک روانشناختی آمریکایی است که توسط گور وربینسکی کارگردانی شده است. این فیلم بازسازی فیلم ژاپنی “رینگو” ساخته هیدئو ناکاتا در سال ۱۹۹۸ است که خود بر اساس رمانی به همین نام نوشته کوجی سوزوکی ساخته شده بود. داستان فیلم حول محور یک نوار ویدئویی نفرین شده میچرخد که هر کس آن را تماشا کند، پس از هفت روز میمیرد. ناومی واتس در نقش راشل کلر، روزنامهنگاری که سعی دارد راز این نوار را کشف کند، نقشآفرینی میکند. کارگردان فیلم، گور وربینسکی، متولد ۱۹۶۴ در ایلینوی آمریکاست. او پیش از “حلقه” با فیلم کمدی “موشگیر” (۱۹۹۷) و فیلم اکشن “مکزیکی” (۲۰۰۱) شناخته میشد. “حلقه” نقطه عطفی در کارنامه وربینسکی محسوب میشود و او را به عنوان کارگردانی توانمند در ژانر وحشت معرفی میکند.
تهیهکنندگان اصلی فیلم والتر اف. پارکس و لوری مکدونالد بودند که با کمپانی دریمورکس پیکچرز همکاری داشتند. پارکس و مکدونالد زوجی هستند که سابقه تهیهکنندگی فیلمهای موفقی چون “مردان سیاهپوش” (۱۹۹۷) و “گلادیاتور” (۲۰۰۰) را در کارنامه دارند. “حلقه” با بودجهای حدود ۴۸ میلیون دلار ساخته شد و در گیشه به فروش جهانی بیش از ۲۴۹ میلیون دلار دست یافت که موفقیت تجاری چشمگیری محسوب میشود. این فیلم همچنین با استقبال منتقدان روبرو شد و به خاطر فضاسازی تنشآلود، کارگردانی قوی و بازی تأثیرگذار ناومی واتس مورد تحسین قرار گرفت. یکی از نکات برجسته فیلم، تصویر شخصیت سامارا مورگان (با بازی دیوید دورفمن) است که از تلویزیون بیرون میخزد. این صحنه به یکی از نمادینترین لحظات در تاریخ سینمای وحشت تبدیل شده است.
کلبهای در جنگل (The Cabin in the Woods) ۲۰۱۲
“کلبهای در جنگل” فیلمی در ژانر ترسناک-کمدی محصول سال ۲۰۱۲ آمریکاست که توسط درو گودارد کارگردانی شده است. این فیلم که نگاهی هوشمندانه و طنزآمیز به کلیشههای ژانر وحشت دارد، داستان گروهی از دانشجویان را روایت میکند که برای تعطیلات به کلبهای دورافتاده در جنگل میروند، اما ناگهان درگیر اتفاقات عجیب و ترسناکی میشوند. کارگردان فیلم، درو گودارد، متولد ۱۹۷۵ در لسآنجلس است. او پیش از ساخت این فیلم، بیشتر به عنوان نویسنده و تهیهکننده تلویزیونی شناخته میشد و در سریالهای موفقی چون “باکس” و “دالهاوس” همکاری داشت. “کلبهای در جنگل” اولین تجربه کارگردانی او در سینما بود که با استقبال منتقدان و تماشاگران روبرو شد.
فیلمنامه “کلبهای در جنگل” توسط درو گودارد و جاس ویدون نوشته شده است. جاس ویدون، خالق سریالهای محبوبی چون “بافی قاتل خونآشامها” و “فایرفلای”، به عنوان تهیهکننده اصلی این فیلم نیز فعالیت داشت. همکاری این دو نویسنده خلاق منجر به خلق فیلمنامهای هوشمندانه شد که ژانر وحشت را از نو تعریف میکند. “کلبهای در جنگل” با بازی کریس همسورث، کریستن کانولی، فران کرانز، جسی ویلیامز و آنا هاچیسون در نقشهای اصلی، توانست نظر مثبت منتقدان را جلب کند. این فیلم به خاطر نگاه تازه و نوآورانهاش به ژانر وحشت، پیچشهای داستانی غافلگیرکننده و طنز هوشمندانهاش مورد تحسین قرار گرفت.
برو بیرون (Get Out) ۲۰۱۷
“برو بیرون” فیلمی در ژانر ترسناک محصول سال ۲۰۱۷ آمریکاست که توسط جردن پیل نوشته و کارگردانی شده است. این فیلم اولین تجربه کارگردانی پیل محسوب میشود و داستان کریس واشینگتن، یک عکاس سیاهپوست را روایت میکند که برای دیدار با خانواده نامزد سفیدپوستش به خانه آنها میرود، اما با حوادث عجیب و ترسناکی روبرو میشود. کارگردان و نویسنده فیلم، جردن پیل، متولد ۱۹۷۹ در نیویورک است. پیل پیش از ورود به دنیای فیلمسازی، به عنوان کمدین و بازیگر شناخته میشد. او با همکاری در برنامههای کمدی مانند “Mad TV” و “Key & Peele” به شهرت رسیده بود. “برو بیرون” اولین فیلم بلند پیل در مقام کارگردان بود که موفقیت چشمگیری را برای او به ارمغان آورد.
تهیهکنندگان اصلی فیلم، جیسون بلوم، ادوارد اچ. حمم، شان مککیتریک و جردن پیل بودند. جیسون بلوم، بنیانگذار کمپانی بلومهاوس پروداکشنز، یکی از مهمترین تهیهکنندگان ژانر وحشت در هالیوود است که پیش از این نیز فیلمهای موفقی چون “پارانرمال اکتیویتی” و “اینسیدیوس” را در کارنامه داشت. “برو بیرون” با بازی درخشان دنیل کالویا در نقش کریس واشینگتن و الیسون ویلیامز در نقش رز آرمیتاژ، به یکی از تحسینشدهترین فیلمهای سال ۲۰۱۷ تبدیل شد. فیلم “برو بیرون” در نودمین دوره جوایز اسکار، نامزد چهار جایزه از جمله بهترین فیلم شد و جردن پیل موفق به کسب جایزه بهترین فیلمنامه اصلی گردید. این اولین بار بود که یک فیلمساز سیاهپوست موفق به کسب این جایزه میشد. پیل با ترکیب عناصر کمدی سیاه، ترس و نقد اجتماعی، فیلمی ساخت که نه تنها سرگرمکننده است، بلکه مخاطب را به تفکر درباره نژادپرستی نهادینه شده در جامعه آمریکا وا میدارد.
موروثی (Hereditary) ۲۰۱۸
“موروثی” فیلمی ترسناک، محصول سال ۲۰۱۸ آمریکاست که توسط آری آستر نوشته و کارگردانی شده است. این فیلم اولین اثر بلند سینمایی آستر محسوب میشود و داستان خانوادهای را روایت میکند که پس از مرگ مادربزرگشان، با حوادث عجیب و ترسناکی مواجه میشوند که ریشه در اسرار تاریک خانوادگی دارد. کارگردان فیلم، آری آستر، متولد ۱۹۸۶ در نیویورک است. او پیش از ساخت “موروثی”، چندین فیلم کوتاه ساخت که مورد توجه منتقدان قرار گرفته بودند. “موروثی” نقطه عطفی در کارنامه هنری آستر محسوب میشود که او را به عنوان یکی از استعدادهای درخشان سینمای وحشت معاصر معرفی کرد. تهیهکنندگان اصلی فیلم، کوین فریکس و لارس کنودسن از کمپانی A24 بودند. A24 در سالهای اخیر به عنوان یکی از پیشگامان تولید فیلمهای مستقل و هنری شناخته شده است و “موروثی” یکی از موفقترین پروژههای این کمپانی محسوب میشود.
“موروثی” با بازی درخشان تونی کولت در نقش آنی گراهام، گابریل برن در نقش استیو، الکس ولف در نقش پیتر و میلی شاپیرو در نقش چارلی، توانست توجه منتقدان و تماشاگران را به خود جلب کند. فیلم به ویژه برای بازی فوقالعاده تونی کولت مورد تحسین قرار گرفت و بسیاری معتقد بودند که او شایسته نامزدی جایزه اسکار برای این نقش بود. این فیلم همچنین به خاطر پرداختن به مفاهیم عمیق روانشناختی مانند سوگواری، تروما و روابط خانوادگی پیچیده مورد توجه قرار گرفت. آستر با ترکیب عناصر ژانر وحشت و درام خانوادگی، اثری خلق کرده که فراتر از یک فیلم ترسناک معمولی است و به کاوش در اعماق تاریک روح انسان میپردازد.
شما کدام یک از ترسناک ترین فیلم های جهان را دیدهاید؟ نظرات خود را در قسمت دیدگاه برای ما بنویسید.