جویی تریبیانی؛ نماد طنز و دوستی در سریال “دوستان“
فرندز یک مجموعه تلویزیونی کمدی موقعیت آمریکایی است که توسط دیوید کرین و مارتا کافمن ساخته شده است. این سریال از 22 سپتامبر 1994 تا 6 مه 2004 از شبکه ان‌بی‌سی پخش شد و پس از ده فصل به پایان رسید. این سریال زندگی شش دوست در اواخر بیست و سی سالگی را در منهتن نیویورک دنبال می‌کند: ریچل گرین، مانیکا گلر، فیبی بوفه، جویی تریبیانی، چندلر بینگ و راس گلر.
جویی تریبیانی، با بازی مت له بلانک، بدون شک یکی از محبوب‌ترین و به یاد ماندنی‌ترین شخصیت‌های سریال کمدی “دوستان” (Friends) است.
شخصیت جویی با ویژگی‌های منحصر به فردش، از جمله شوخ‌طبعی، ساده‌لوحی، عشق به غذا، و وفاداری به دوستان، در طول ده فصل سریال، لحظات خنده‌دار و به‌یادماندنی بی شماری را برای مخاطبان رقم زده است.
10 دیالوگ خاص و جذاب جویی تریبیانی
1. “می‌دونی چی شده؟ من فکر می‌کنم دارم عاشق می‌شم!”
درسته که دیالوگ “می‌دونی چی شده؟ من فکر می‌کنم دارم عاشق می‌شم!” در قسمت “The One Where No One’s Ready” (فصل 3، قسمت 2) سریال “دوستان” به خاطر معصومیت و لحن ساده جویی در مورد عشق، خیلی خنده‌داره، اما به نظر من دلایل دیگه‌ای هم برای خنده‌دار بودن این دیالوگ وجود داره:
موقعیت: این دیالوگ در شرایطی گفته میشه که همه برای رفتن به عروسی آماده می‌شن و tensions are high. اعلام ناگهانی عشق جویی در این فضای پر استرس، طنز موقعیت رو دوچندان می‌کنه.
واکنش دوستان: تمسخر دوستان جویی در مقابل اعتراف عاشقانه او، تضاد جالبی ایجاد می‌کنه و طنز دیالوگ رو افزایش می‌ده.
شخصیت جویی: جویی تریبیانی به خاطر ساده‌لوحی و بی‌تجربگی‌اش در روابط عاطفی شناخته میشه. اعتراف او به عشق، با توجه به سابقه‌اش، غیرمنتظره و خنده‌دار به نظر می‌رسه.
لحن جویی: لحن معصوم و ساده جویی در هنگام گفتن این جمله، طنز دیالوگ رو به اوج می‌رسونه.
2. “من یه بازیگر رو می‌شناسم که می‌تونه این کار رو انجام بده… من!”
دیالوگ “من یه بازیگر رو می‌شناسم که می‌تونه این کار رو انجام بده… من!” که جویی تریبیانی در قسمت “The One Where the Morning After” (فصل 2، قسمت 6) سریال “دوستان” به ریچل می‌گه، به خاطر اعتماد به نفس بی‌جا و طنز موقعیت، خیلی خنده‌داره.
در این صحنه، ریچل از جویی می‌خواد که توی یه فیلم خونگی بازی کنه و جویی بدون هیچ تردیدی قبول می‌کنه و با لحنی قاطع این جمله رو به کار می‌بره.
خودباوری جویی: جویی تریبیانی به شدت به توانایی‌های بازیگری خودش ایمان داره، حتی با وجود اینکه در واقعیت مهارت چندانی در این زمینه نداره. این خودباوری بی‌جا، طنز دیالوگ رو دوچندان می‌کنه.
تضاد با واقعیت: بین اعتماد به نفس جویی تریبیانی در مورد بازیگریش و مهارت‌های واقعی او در این زمینه، تضاد فاحشی وجود داره. این تضاد، طنز موقعیت رو به اوج می‌رسونه.
لحن جویی: جویی این جمله رو با لحنی قاطع و مطمئن به کار می‌بره، انگار که هیچ شکی در مورد توانایی‌های خودش نداره. این لحن قاطع در تضاد با عدم مهارت واقعی او، طنز دیالوگ رو افزایش می‌ده.
واکنش ریچل: ریچل به این جمله جویی با لحنی طعنه‌آمیز و متعجبانه جواب می‌ده، که طنز موقعیت رو دوچندان می‌کنه.
غافلگیری: تماشاگران هم مثل ریچل از خودباوری بی‌جا و ناگهانی جویی در مورد بازیگریش غافلگیر می‌شن. این غافلگیری به طنز دیالوگ اضافه می‌کنه.
در نهایت، دیالوگ “من یه بازیگر رو می‌شناسم که می‌تونه این کار رو انجام بده… من!” نمونه‌ای عالی از طنز موقعیت، شخصیت‌پردازی و ظرافت‌های طنز در سریال “دوستان” است.
3. “هو؟“
جمله “هو؟” که جویی در قسمت‌های مختلف سریال “دوستان” به کار می‌بره، به خاطر لحن گیج و معصومانه‌اش، به یکی از عبارات نمادین این سریال تبدیل شده.
سادگی: این جمله به قدری ساده و سرراسته که به راحتی در ذهن تماشاگران می‌مونه و به یکی از عبارات قابل‌تقلید تبدیل شده.
لحن جویی: لحن گیج و معصومانهجویی تریبیانی در هنگام گفتن این جمله، طنز خاصی به آن می‌بخشه و به نوعی به شخصیت ساده‌لوح و دوست‌داشتنی او اشاره می‌کنه.
موقعیت‌های مختلف: جویی این جمله رو در موقعیت‌های مختلفی به کار می‌بره، از سوءتفاهم‌های ساده گرفته تا شوخی‌های پیچیده. این تنوع در استفاده از جمله، آن را به عبارتی جذاب و همه‌کاره تبدیل کرده.
غافلگیری: گاه به گاه، جویی از این جمله در موقعیت‌هایی استفاده می‌کنه که تماشاگران انتظارش رو ندارن. این غافلگیری، به طنز جمله اضافه می‌کنه و آن را به یاد ماندنی‌تر می‌کنه.
همذات‌پنداری: تماشاگران می‌تونن با گیجی و معصومیت جویی در هنگام گفتن این جمله همذات‌پنداری کنن، به خصوص در موقعیت‌هایی که خودشون هم دچار سوءتفاهم یا گیجی شدن.
4. “پیتزا!”
فریاد “پیتزا!” از جویی در سریال “دوستان” یکی از عبارات نمادین و لحظات خنده‌دار این مجموعه هست. شور و اشتیاق جویی برای پیتزا، این جمله رو به یکی از شوخی‌های تکراری اما دوست‌داشتنی سریال تبدیل کرده.
سادگی: “پیتزا!” کلمه‌ای کوتاه و ساده است که به راحتی در ذهن تماشاگران می‌ماند و به یکی از عبارات قابل تقلید تبدیل شده است.
شور و اشتیاق جویی: لحن پرشور و هیجان‌زدهجویی تریبیانی در هنگام گفتن این جمله، عشق و علاقه شدید او به پیتزا را به وضوح نشان می‌دهد و این موضوع طنز خاصی به این عبارت می‌بخشد.
تکرار: جویی در موقعیت‌های مختلف و به دفعات از این جمله استفاده می‌کند. این تکرار، “پیتزا!” را به یکی از شوخی‌های ثابت و قابل پیش‌بینی سریال تبدیل کرده، اما به دلیل شور و اشتیاق جویی هر بار خنده‌دار به نظر می‌رسد.
5. “من نمی‌تونم باهاش حرف بزنم، اون یه دختره!”
جمله “من نمی‌تونم باهاش حرف بزنم، اون یه دختره!” که جویی در قسمت “The One Where Eddie Moves In” (فصل 2، قسمت 19) سریال “دوستان” به کار می‌بره، به خاطر ترس جویی از زن‌ها و ناتوانی در صحبت باهاشون، به یکی از لحظات طنز سریال تبدیل شده.
موقعیت: این جمله در شرایطی گفته میشه که چاندلر و راس از جویی می‌خوان که با یه دختر صحبت کنه تا به ادی کمک کنن که یه آپارتمان جدید اجاره کنه. جویی که به شدت از زن‌ها می‌ترسه، در این موقعیت مضطرب و دستپاچه به نظر می‌رسه و این موضوع طنز موقعیت رو دوچندان می‌کنه.
لحن جویی: لحن ترسیده و لکنت زبان جویی در هنگام گفتن این جمله، به وضوح ترس و اضطراب او از زن‌ها رو نشون می‌ده و طنز خاصی به این دیالوگ اضافه می‌کنه.
تضاد با شخصیت جویی: جویی به عنوان یه فرد جذاب و خوش‌تیپ شناخته میشه، اما ترس شدید او از زن‌ها، تضاد جالبی با این وجه از شخصیتش ایجاد می‌کنه و طنز دیالوگ رو افزایش می‌ده.
(برای مشاهده طرح‌‌‌های جویی تریبیانی کلیک کنید)
6. “چیکو و ریتا!”
درسته که عبارت “چیکو و ریتا!” در سریال “دوستان” به عنوان یه شعار یا خوشامدگویی توسط جویی تریبیانی و چند تا از شخصیت‌های دیگه استفاده میشه.
سادگی: “چیکو و ریتا!” یه عبارت کوتاه و ساده است که به راحتی در ذهن تماشاگران می‌مونه و به یکی از عبارات قابل تقلید تبدیل شده است.
طنز: این عبارت به خاطر بی‌معنی بودن و تناقضش با لحن جدی سریال، طنز خاصی داره. استفاده از یه اسم لاتین برای یه گروه دوست در نیویورک، طنز موقعیت رو دوچندان می‌کنه.
تکرار: جویی تریبیانی و چند تا از شخصیت‌های دیگه سریال در موقعیت‌های مختلف از این عبارت استفاده می‌کنن. این تکرار، “چیکو و ریتا!” رو به یکی از شوخی‌های ثابت و قابل پیش‌بینی سریال تبدیل کرده، اما به دلیل طنز و بامزگیش هر بار خنده‌دار به نظر می‌رسد.
7. “ما می‌تونیم با هم ساندویچ بخوریم؟“
جمله “ما می‌تونیم با هم ساندویچ بخوریم؟” که جویی در قسمت‌های مختلف سریال “دوستان” به کار می‌بره، به یه روش ساده و دوستانه برای نزدیک شدن به دوستاش تبدیل شده.
سادگی: این جمله یه درخواست ساده و سرراسته که به راحتی در ذهن تماشاگران می‌مونه و به یکی از عبارات قابل تقلید تبدیل شده است.
دوستانه: لحن گرم و صمیمی جویی در هنگام گفتن این جمله، صمیمت و علاقه او به دوستاش رو به وضوح نشون می‌ده و این موضوع طنز خاصی به این درخواست ساده اضافه می‌کنه.
کاربردهای مختلف: جویی تریبیانی از این جمله در موقعیت‌های مختلفی استفاده می‌کنه، از صرف یه وعده غذایی ساده گرفته تا درخواست کمک یا درد دل کردن. این تنوع در استفاده از جمله، آن را به عبارتی جذاب و همه‌کاره تبدیل کرده است.
8. “من می‌تونم یه چیز بهت بگم؟ من عاشقتم.”
جمله “من می‌تونم یه چیز بهت بگم؟ من عاشقتم.” که جویی در قسمت “The One Where Ross and Rachel Take a Break” (فصل 3، قسمت 15) سریال “دوستان” به ریچل می‌گه، به خاطر اعتراف ناگهانی و بی‌موقع جویی، لحظه‌ای خنده‌دار و در عین حال دراماتیک رو خلق می‌کنه. این اعتراف باعث ایجاد تنش و سوءتفاهم بین جویی و ریچل میشه و به یکی از لحظات به‌یادماندنی و پرفراز و نشیب سریال تبدیل شده.
9. “گوش کن، من یه بازیگر متدم هستم. من توی فیلم‌ها، تلویزیون و حتی تئاتر بازی می‌کنم.”
جمله “گوش کن، من یه بازیگر متدم هستم. من توی فیلم‌ها، تلویزیون و حتی تئاتر بازی می‌کنم.” که جویی در قسمت “The One Where Joey Gets a New Agent” (فصل 8، قسمت 15) سریال “دوستان” به یه ایجنت می‌گه، به خاطر اغراق‌های جویی تریبیانی در مورد رزومه کاریش، به یکی از منابع طنز دائمی در طول سریال تبدیل شده.
10. “من می‌خوام یه بازیگر بشم!”
جویی تریبیانی در قسمت‌های مختلف سریال، این جمله رو به عنوان یه هدف و آرزوی بزرگ بیان می‌کنه. با وجود چالش‌ها و ناکامی‌های متعدد، جویی هرگز از دنبال کردن رویای بازیگریش دست نمی‌کشه. تعهد و پشتکار جویی، علی‌رغم ساده‌لوحی و بی‌استعدادی‌اش، الهام‌بخش و تحسین‌برانگیزه.
این فقط چند نمونه از دیالوگ‌های خاص و به یاد ماندنی جویی تریبیانی بود. شوخی‌ها و لحظات بامزه جویی در طول ده فصل سریال “دوستان” بارها و بارها مخاطبان رو خندونده و سرگرم کرده.
