در طول داستان هری پاتر، تعدادی از قهرمانان واقعا جذاب خلق شدند. در کنار این قهرمانان، به همان اندازه گیرایی درمورد شخصیتهای منفی وجود داشت که ما به سادگی از متنفر بودن از آنها لذت میبردیم! برخی از این شخصیتهای منفی کهنالگو بودند، در حالی که دیگران در قالبهای غیرمنتظرهتری ظاهر شده و چندین نفر از آنها حتی به برخی از بهترین شخصیتهای منفی در تاریخ سینما تبدیل شدند.
هر کدام از آنها به شیوه خودشان ترسناک بودند و هری مجبور بود حداقل یک بار در طول سفرش با هر کدام از آنها روبرو شود. اگرچه بیش از هفت شخصیت منفی در دنیای هری پاتر وجود دارد، ما این فهرست را به شرورترین آنها، حداقل از دیدگاه خودمان، محدود کردهایم.
1. خانواده دارسلی
خانواده دارسلی تنها افراد غیرجادویی در میان شخصیتهای منفی داستان هری پاتر هستند. آنها هرگز با هری مانند یک کودک معمولی رفتار نکردند و همیشه با او سرد و خشن بودند، بهویژه وقتی رفتارشان را با رفتاری که با پسر خود داشتند مقایسه کنیم. اگرچه آنها باعث آسیبهای روانی زیادی برای هری شدند، اما هیچوقت بهطور مستقیم قصد صدمه زدن یا نابود کردن او را نداشتند.
2. بارتی کراوچ جونیور
بارتی کراوچ جونیور یکی از وفادارترین پیروان ولدمورت است که نقشی کلیدی در شکلگیری دوبارهی قدرت او ایفا میکند. اگرچه شخصیت تاثیرگذاری ندارد، اما اعمال او بهوضوح او را در دسته شروران قرار میدهد. از شکنجه والدین نویل گرفته تا ربودن و زندانی کردن الستور مودی، اقدامات او همگی با هدف خدمت به نقشههای ولدمورت انجام میشوند. با این حال، آنچه بارتی کراوچ جونیور را از برخی دیگر از شروران جدا میکند تعصب کورکورانهاش به ولدمورت است؛ او به اندازهای به ارباب تاریکی ایمان داشت که حاضر شد هر مرزی را بشکند تا آنها را محقق کند.
3. گلرت گریندلوالد
گلرت گریندلوالد، یکی از خطرناکترین و قدرتمندترین جادوگران تاریکی تاریخ، زمانی دوست صمیمی آلبوس دامبلدور بود. اگرچه شخصیت او در مقایسه با دیگر شروران مجموعه کمتر پرداخته شده، اما تأثیرش بر دنیای جادوگری انکارناپذیر است. هدف اصلی گریندلوالد این بود که دنیای جادوگران را از پنهانکاری خارج کرده و قدرت را در اختیار آنها قرار دهد تا بر ماگلها حکومت کنند. این ایده در ابتدا حتی دامبلدور را نیز مجذوب خود کرد، اما با گذشت زمان، دامبلدور از این مسیر فاصله گرفت. در نهایت، این دو دوست دیرینه در نبردی تاریخی روبهروی یکدیگر قرار گرفتند که به شکست گریندلوالد انجامید و او برای سالها در زندان نورمنگارد محبوس شد
4. پیتر پتیگرو
پیتر پتیگرو، یکی از خائنترین شخصیتهای دنیای هری پاتر، نقشی کلیدی در خیانت به دوستان صمیمیاش و بازگرداندن ولدمورت ایفا کرد. او نه از روی باور یا وفاداری، بلکه صرفاً از روی ترس و میل به بقا، به ارباب تاریکی خدمت کرد. پتیگرو با لو دادن محل اختفای جیمز و لیلی پاتر، عملاً باعث مرگ آنها شد و سالها بعد با کمک به بازگشت ولدمورت، تاریکی را دوباره به دنیای جادوگری بازگرداند. با این حال، او هیچگاه نتوانست عشق یا احترامی را که در ظاهر به دنبال آن بود به دست آورد؛ چرا که خیانتهایش او را از هرگونه ارزش انسانی تهی کرده بود.
5. دولورس آمبریج
دولورس آمبریج، یکی از منفورترین شخصیتهای دنیای هری پاتر، تجسم واقعی ظلم در پوشش قانون است. برخلاف ولدمورت که آشکارا چهرهای شیطانی دارد، آمبریج با لبخندی مصنوعی و صدایی شیرین، بدترین نوع سلطهگری را اعمال میکند.
او با استفاده از جایگاه خود، تنبیه بدنی، سانسور، و کنترل فکری را در هاگوارتز به کار میگیرد و تمام یک سال را صرف انکار تهدید واقعی بازگشت ولدمورت میکند. رفتار او نه از جادوی سیاه، بلکه از تعصب، تکبر و وفاداری کورکورانه به قدرت سرچشمه میگیرد. با این حال، سرانجام طبیعت ظالمانه او بیپاسخ نمیماند؛ و در مواجهه با خشم سانتورهای جنگجو، طعم شکست و حقارت را میچشد. آمبریج نشان میدهد که گاهی شر واقعی پشت چهرهای قانونی و منظم پنهان میشود.
6. بلاتریکس لستریج
بلاتریکس لستریج، وفادارترین پیرو ولدمورت، نمونهای از شر ناب و بیرحمی مطلق در دنیای جادوگری است. او نه تنها به آرمانهای تاریک اربابش ایمان داشت، بلکه از رنج دیگران لذت میبرد و شکنجه را نوعی لذت شخصی میدانست.
بلاتریکس با قساوت تمام، والدین نویل لانگباتم را تا مرز جنون شکنجه کرد و جنایتی عاطفی را رقم زد که هیچگاه فراموش نمیشود. او همچنین با کشتن سیریوس بلک، یکی از محبوبترین شخصیتهای داستان، نفرت بسیاری از مخاطبان را برانگیخت. سرانجام، در نبرد هاگوارتز، کسی که او را متوقف کرد، نه یک قهرمان افسانهای، بلکه مادری فداکار به نام مولی ویزلی بود. شکست بلاتریکس بهدست کسی که تمام وجودش را وقف عشق و محافظت کرده بود، پایانی نمادین و عمیق برای مسیری پر از نفرت و خشونت بود.
7. لرد ولدمورت
لرد ولدمورت، بیتردید نماد اصلی شرارت در دنیای هری پاتر است؛ کسی که ترس و تاریکی را به دنیای جادوگران بازگرداند و جنگی تمامعیار را شعلهور ساخت. او با بیرحمی بیحد، جانهای بیشماری را گرفت و هیچ ارزشی برای زندگی یا احساسات انسانی قائل نبود. اما بزرگترین نقطهضعف ولدمورت، ناتوانیاش در درک مفاهیمی چون عشق، همدلی و فداکاری بود. همین ناآگاهی باعث شد بزرگترین جادوگر تاریکی تاریخ، سرانجام به دست همان چیزهایی سقوط کند که همیشه آنها را بیارزش میدانست. ولدمورت با همه قدرت و مهارتش، در نهایت شکست خورد، چون فراموش کرده بود که قدرت واقعی، در دلهایی است که برای دیگران میتپد.
سخن پایانی
شخصیتهای منفی در دنیای هری پاتر نه تنها تهدیداتی برای قهرمانان داستان هستند، بلکه نمایانگر چالشها و تضادهایی هستند که در هر جنگ خوب و بد وجود دارد. از لرد ولدمورت که نماد تاریکی و ترس است تا شخصیتهای پیچیدهای مثل دراکو مالفوی یا بلاتریکس لسترنج، همهی این شخصیتها به گونهای به پیشرفت داستان و رشد شخصیتهای اصلی کمک میکنند. در نهایت، قدرتهای تاریک و منفی ممکن است موقتاً پیروز شوند، اما داستان هری پاتر به ما یاد میدهد که حتی در برابر بزرگترین تهدیدها، امید، دوستی و شجاعت میتوانند برتری پیدا کنند. این جنگها و شکستها نه تنها دنیای جادوگری، بلکه زندگی ما را نیز میسازند؛ درسی که هر کسی با تلاش و پشتکار میتواند بر چالشها غلبه کند و به پیروزی برسد.